بی تکلم
دلم تنگ ست در این غربت سرای پر شرارت
نفس هایم تماماً آه و درد است از مرارت
بنالم من ز سردیِّ زمان و شبنم درد
ببندم چشم هایم را ز اندوه تب سرد
سرم بر دامن دلتنگی و چشمم به دلدار
خدایا پس چرا حسرت به دیدار دل یار؟!
نظرات شما عزیزان:
[ دو شنبه 10 شهريور 1393
] [ 8:45 ] [ shahram ][ ]